وهم

زهرا مهري
momehri2002@yahoo.com

وهم
پيرمرد مقابلم ايستاده و به من زل زده است به چهره خسته، تكيده و درهمش نگاه ميكنم اين مرد چقدر برايم آشناست چه شباهت دور و غريبي با من دارد، انگار عكسم روي آينه دق افتاده است .
پيشاني فراخ، ابروهاي پيوسته و پرپشت، موهاي سفيد و بلندش از من چه ميخواهد؟ چرا نگاهش را ازمن نميگيرد به چين و چروك صورتش نگاه ميكنم تمامي خاطرات، لحظات، خوشيها و ناخوشيهاي زندگيام ازجلوي چشمم به سرعت عبور ميكند، انگشتانم را روي بدنش ميكشم تنش سرد و بي روح است .
آهي ميكشم بخار نفسم به تن سردش ميخورد و روي چهرهاش را ميپوشاند اما از پشت اين بخار او با چشمان رك زدهاش مدام نگاهم ميكند .چقدر اين غريبه كه مثل مرده روي چشمش غبار نشسته شبيه من است .
چقدر هولناك!
از اين شباهت ميترسم، ترس وجودم را فرا گرفته، با تمام قدرت فرياد ميزنم: تو با من غريبهاي، غريبه، فهميدي؟
لبهايش باز اما ساكت و بيصدا فقط نگاهم ميكند .
ديگر طاقت نگاهش را ندارم مشت گره كردهام را با تمام قدرت به سينهاش ميكوبم، آيينه تمام قد مقابلم فرو ميريزد وتكههايش به اطراف پخش ميشوند روي تكههاي شكسته آينه قدم ميزنم و به آنها خيره خيره نگاه ميكنم.
غريبهها چه وحشيانه نگاهم ميكنند .

 
یکی از محصولات بی نظیر رسالت سی دی مجموعه سی هزار ایبوک فارسی می باشد که شما را یکعمر از خرید کتاب در هر زمینه ای که تصورش را بکنید بی نیاز خواهد کرد در صورت تمایل نگاهی به لیست کتابها بیندازید

30783< 3


 

 

انتشار داستان‌هاي اين بخش از سايت سخن در ساير رسانه‌ها  بدون كسب اجازه‌ از نويسنده‌ي داستان ممنوع است، مگر به صورت لينك به  اين صفحه براي سايتهاي اينترنتي